loading...

اَبری سفید

Content extracted from http://whitecloud.blog.ir/rss/?1739571014

بازدید : 265
سه شنبه 19 اسفند 1398 زمان : 13:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اَبری سفید

میدونین چی درد داره؟!

اینکه زندگیمون همچین گل و بلبل نبوده

میدونین چی درد داره؟!

اینکه بگی دیگه ۹۹ قراره اتفاقای جدید بیفته و شروع جدیده...!

میدونین دیگه نمیتونیم خودمونو گول بزنیم برای فردای بهتر؟!

من که نمیتونم...!

حتی اُمیدی به زنده موندن ندارم ، باتوجه به شرایطِ مامان ، و بابا که میخواد کمکی باشه و اونم خونه نیست...! زنده هم بمونم ، اصلا همچی شایعه باشه ، این فشاری که این مدت روم اومد با استرس نگاه کردنای مامانات خود به خود مرگ تدریجیه...! از هم حلالیت گرفتن ، وصیت کردن ، تا جایی که بگه اگه باباتم مبتلا بشه شمارو میخوام بگم فُلانی نگه داره...! خیلی خنده دار بود...

میدونین درد چیه دیگه؟!

همه میگیم : خدا به هممون رحم کنه

اگه یکی مریض شه بمیره یعنی خدا بهش رحم نکرده؟!

اینا دیگه ربطی به ایمانت نداره ، چون اصلا خدا نمیخواد اینطوری بشه، خدا فقط زمان مرگو تعیین میکنه بواسطه چیزی ، خدا نمیخواد ما زجر بکشیم ، چرا با یدک کشیدنِ دین و اسلام توجیحمون میکنین...!

خدا خیلی مهربونه ، خیلی...

میدونم که ما داریم به آتیش بقیه میسوزیم نه خدا...!

من از هرکی که بگه خواست خدا بوده متنفرم ، خدا نمیخواد...

خدای من خدای صدسال پیشم بوده ، همه یه ۶۰ تا ۹۰ سالی عمر کردن فقط امکانات نداشتن همین...

قلبم

قلبم درد میکنه و اصلا آروم نمیشه ، دلم مرگ رو میخواد اما نه تو این اوضاع ، نه این وضع کفن و دفن ، با مراسم ختم... با چهارتا گریه کن...

والا مگه من چی از خدا میخواستم؟!

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 2
  • بازدید کننده امروز : 3
  • باردید دیروز : 1
  • بازدید کننده دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 128
  • بازدید سال : 293
  • بازدید کلی : 8354
  • کدهای اختصاصی